واپسین روزهای سال میلادی ٢٠١٥، زمان بازیِ انتخابهای سال، ارزیابی و مرور
تجربهی به تماشا نشستنِ فیلمهای سال است. تبعاً بازیهایی از ایندست قواعد خود را
دارند، کمااینکه توامان خلاقیتها و اصولِ فردی را نیز طلب میکنند. قاعده بازیِ
پایانِ هرسال، مبتنی است بر انتخابِ فیلمهایی که در آن سال دیده یا بهطور
رسمی در کشوری خاص اکران شدهاند. تجربهی سینهفیلیِ ایرانی اما چگونه قادر است
با این عدمدسترسی و دیریاب بودنِ فیلمها (مشخصاً برای دانلود!) همگام با چنین
قاعدهی فراگیری پیش برود؟ سینهفیلِ ایرانی با هر سال که به انتهای خود میرسد با
مجموعهای از فیلمها که با شتاب و هیجاناتِ هرچه تمام بر او هجوم میآورند، آنها
را مییابد و میبیند؛ آن هم اغلب زمانی که بسیاری از حرفها را همتایانِ
غیرایرانیاش دربارهی آن فیلم به رشتهی تحریر درآوردهاند. و در این میان، تجربهی
شخصیام نشانداده که به طور معمول، در دسترسترین فیلمهای یک سال در زمرهی بیرمقترین
و بادشدهترین فیلمهای سال جای میگیرند. و چرا نبایستی دربرابرِ خودِ این قاعدهی
عرضه و تقاضای «محصولاتِ مصرفیِ فیلمیک» ایستادگی نکرد و بر امراضِ نحوهی پخش
فیلمها (چه به صورتِ دیویدی، بلوری یا فایلهای آپلودشده در فضای اینترنتی) - با
پُرکردنِ لیست و فرونشاندنِ عقدهی تاخر فرهنگی/سینمایی - سرپوش گذاشت؟
قوانینِ معیوبِ پخشِ فیلمها، و گاه دیررس بودنِ زیرنویسِ انگلیسی (که بسیاری
از این فیلمها را مدتها به حالتِ تعلیق درمیآورد) هم به کنار، بایستی این پرسش
را طرح کرد که آیا با ارائهی این فهرستها منتقد/سینهفیلِ ایرانی صرفاً در جهتِ
ارضای آنیِ خود برمیاد یا کنشی تعاملی با فرهنگِ سینماییِ جهان را مدنظر دارد؟ زمانی که از یک
سال مشخص سخن میگوییم از چه حرف میزنیم، خاطراتِ شخصیِ فیلمبینیِ خودمان یا یک
پانورامایِ تاریخیِ معین؟ و همهی اینها با درنظرآوردنِ فستیوالهایی که نمایشِ
نخست فیلمها در آنها و بخشهای مختلفشان رخ میدهد به مراتب مضاعف میشود. پس این نهادهای رسمیِ
سینمایی هرسال چه پیشنهادهایی برای ما و تاریخ(ها)مان دارند؟ کدامین فیلمها را
بیهوده ستایش کرده و کدام فیلمهای مهم سال را در حاشیه از تیررسِ مخاطبان دور
نگاه میدارند؟ و در این میان منتقدها چه نقشی را ایفا میکنند؟
پس ترجیح من این است که در مواجهه با این گذر زمان بردباری به خرج دهم، و
حتی با قائلنبودن به محدودیتهای جغرافیایی آن را انکار نکنم. با آنکه کلِ
فرآیندِ درک و دریافت را از درونِ سوبژکتیویتهی خود میگذرانم کماکان نسبتِ به
واقعیتِ عینی/تاریخی سینما بیتوجه نباشم. از همین روست، که فیلمهای برترِ سال ٢٠١٤
را - علیرغم همچنان در دسترس نبودنِ بسیاری از آنها و بیکم و کاست نبودنِ این
فهرست - اعلام کنم. چرا که برایم ممکن نبود اگر فیلمِ گُدار را در همنشینی با
فیلمِ کوستا در نظرنمیآوردم؛ اگر به جای ققنوسِ پتزولد خود را به دخترِ ماریا
اشپت معطوف نمیکردم. اگر با شتاب، تماشای فیلم خیرهکنندهی قدرتِ شبح را از این
فهرست دریغ میکردم، آنهم بدونِ در نظرگرفتنِ سه فیلم کوتاهِ اشتراب، تسای و
کاراکس. و اکنون که به این فیلمهای محبوبِ ٢٠١٤ام مینگرم، حتی میانگینِ بالای
سنیِ کارگردانها برایم حاکی از جوانیِ است، سالی تازهنفس و پُرشور. و حیف، سالی بود
که یکی از بهترین سینماگران، آلن رنه، را از دست دادیم و چه خوشیُمن که جان
مَگَری را با نخستین فیلماش توانستم در فهرستی بنشانم اینچنین، با حضورِ واپسین
فیلمِ آلن رنه.
و میشود (و باید) بارها، هرسال به بازنگریِ سالهای گذشته پرداخت، طراوت و
زندگیِ این لیستها را دوباره به بوتهی نقد گذاشت، فیلمهایی را به آن افزود و
فیلمهایی را به فراخور از آن کنار گذاشت، با هربار جابهجاییِ فیلمها، به نوعی
آنها را از یک ایستاییِ سلسلهمراتبی رهاند و فراموش نکرد که همچنان بسیاری از بهترین آثارِ سینماگران در انتظارِ دیده شدن و رهایی از زیرِ سایه سنگین فرهنگ مصرفی سینمای معاصر حضور دارند؛ و همچنان با درنظرآوردنِ سینما در
قالبِ یک پیکرهی ریزومیک، پویا و زایای تاریخی به استقبالِ آینده و امکانهای
فعلاً دور از دسترسِ آن شتافت.
۴) دو شلیک (مارتین رِیتمن)
۵) عیبِ ذاتی (پُل تامس اندرسون)
۶) عشقورزیدن، نوشیدن و آواز خواندن (آلن رنه)
۷) لا ساپیِنزا (اوژن گرین)
۸) کَنکَن کوچولو (برونو دومُن)
۹) شاهدختِ فرانسه (ماتیاس پینییرو)
+ حاوحا (لیساندرو آلونسو)
۱۰) سَن لوران (برتران بونلو)
۱۱) دختر (ماریا اشپت)
۱۲) قدرتِ شبح (پییر لئون)
+ دربارهی ونیز (ژان-ماری اشتراب)
+ سفر به غرب (تسای مینگ-لیانگ)
+ پیرمردی از رِستِلو (مانوئل دِ اُلیویرا)
+ گرادیوا (لئو کاراکس)
+ بهشت (آلن کاوالیه)
۵) عیبِ ذاتی (پُل تامس اندرسون)
۶) عشقورزیدن، نوشیدن و آواز خواندن (آلن رنه)
۷) لا ساپیِنزا (اوژن گرین)
۸) کَنکَن کوچولو (برونو دومُن)
۹) شاهدختِ فرانسه (ماتیاس پینییرو)
+ حاوحا (لیساندرو آلونسو)
۱۰) سَن لوران (برتران بونلو)
...و فیلمهای دیگر:
۱۱) دختر (ماریا اشپت)
۱۲) قدرتِ شبح (پییر لئون)
+ دربارهی ونیز (ژان-ماری اشتراب)
+ سفر به غرب (تسای مینگ-لیانگ)
+ پیرمردی از رِستِلو (مانوئل دِ اُلیویرا)
+ گرادیوا (لئو کاراکس)
+ بهشت (آلن کاوالیه)
۱۳) خواهران دوستداشتنی (دومینیک گراف)
۱۴) از آنچه از قبل است (لَو دیاز)
۲۰) هتل بزرگ بوداپست (وس اندرسون)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر